سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی ات، [در حدّ] شیدایی و دشمنی ات [مایه] هلاکت نباشد . دوستت را به اندازهْ دوست بدار و دشمنت رابه اندازهْ دشمن بدار . [امام علی علیه السلام]

همه چیز در گذر زمان

یک روز مسوول فروش، منشی دفتر، و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند… یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و جن چراغ ظاهر میشه… جن میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم… منشی می پره جلو و میگه: «اول من، اول من!… من می خوام که توی باهاماس باشم، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم»… پوووف! منشی ناپدید میشه
 بعد مسوول فروش می پره جلو و میگه: «حالا من، حالا من!… من می خوام توی هاوایی کنار ساحل لم بدم، یه ماساژور شخصی و یه منبع بی انتهای آبجو داشته باشم و تمام عمرم حال کنم»… پوووف! مسوول فروش هم ناپدید میشه
بعد جن به مدیر میگه: حالا نوبت توئه… مدیر میگه: «من می خوام که اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توی شرکت باشن»!


نتیجهء اخلاقی اینکه همیشه اجازه بده که رئیست اول صحبت کنند...




سارا اس2 ::: پنج شنبه 87/7/4::: ساعت 11:23 صبح

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 8


بازدید دیروز: 1


کل بازدید :2776
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
سارا اس2
به وبلاگ من خوش اومدید اینجا همه چیز پیدا میشه ! هر چی هم پیدا نکردید در قسمت نظرات بگید حتما پیدا میکنم براتون با تشکر از حضورتون راستی اینجا نظر دادن اصلا اجباری نیست !
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<